درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /اشکال فرمایش شیخ اعظم ره مبنی بر ارجاع"بحث از حجیت خبر واحد" به بحث از ثبوت سنت بوسیله خبر واحد، که بحث از ادله اربعه(سنت) است

اشکال فرمایش شیخ اعظم ره مبنی بر ارجاع "بحث از حجیت خبر واحد" به بحث از ثبوت سنت بوسیله خبر واحد، که بحث از ادله اربعه(سنت) است:

در مورد معنای مراد از "ثبوت" در جمله "السنة هل تثبت بخبر الواحد ام لا؟" دو احتمال وجود دارد:

    1. محتمل است مراد از آن، ثبوت واقعی (حقیقی = وجدانی) باشد یعنی با خبر واحد، سنت که قول معصوم علیه السلام است بالوجدان ثابت شود و یقین پیدا کنیم که معصوم علیه السلام این سخن را بر زبان جاری نموده است، دو اشکال بر چنین احتمالی وارد است:

اشکال اول: در این صورت، بحث از مفاد کان تامه خواهد بود که بحث از اصل ثبوت و تحقق سنت بوده و از مبادی تصدیقیه به حساب می آید نه از مسائل، در حالی که شیخ در صدد است تا با این ارجاع، چنین بحثی را از مسائل دانش اصول به حساب آورد.

اشکال دوم: اساساً ثبوت واقعی و وجدان سنت با خبر واحد معقول نیست؛ زیرا معنای ثبوت واقعی این است که از طریق خبر واحد به فرمایش معصوم علیه السلام، یقین پیدا کنیم در حالی که خبر واحد هرگز مفید یقین نیست بلکه نهایتاً افاده ظن می کند.

    2. احتمال دارد که مراد از "ثبوت"، ثبوت تعبدی و تنزیلی باشد به این معنا که بنا را بر صدور این کلام از معصوم علیه السلام بگذاریم و ملتزم شویم به این که گویا خودمان مستقیماً چنین کلامی را از معصوم علیه السلام شنیده ایم، بر این احتمال دو اشکال وارد است:

اشکال اول: ثبوت تعبدی از احوالات سنت واقعی و مصطلح (قول معصوم علیه السلام) نبوده و جای بحث از آن هم در علم اصول نیست بلکه از مباحث علم کلام است و از عوارض و احوالات مشکوک السنة (خبر واحد) است که آیا حجیت دارد یا نه؟ و طرح چنین مسئله ای به صورت (السنة هل تثبت ...) صحیح نیست.

اشکال دوم: حجیت خبر واحد، ملزوم است و ثبوت تعبدی سنت با خبر واحد، لازم آن است یعنی اگر خبر واحد حجت باشد لازمه اش بناگذاری و التزام است و می دانیم که ملاک در اصولی بودن این مسئله، همان عنوانی است که ملزوم به حساب می آید (حجیت خبر واحد) و قبلا نیز بیان شد نه چیزی که لازم آن باشد (ثبوت تعبدی سنت با خبر واحد).

شیخ انصاری ره با ارجاع بحث از حجیت خبر واحد به ثبوت سنت با خبر واحد، ملزوم را برداشته و لازم را به جای آن قرار داده و گمان کرده که از این طریق مشکل حل می شود و حال آنگه مشکله "خروج مسئله حجیت خبر واحد از مسئله اصولی بودن" همچنان باقی است.

نتیجه: حق مطلب این است که در موضوع علم اصول قائل به توسعه شویم و مسئله هم "بحث از حجیت خبر واحد" را از مسائل علم اصول بدانیم.

بحث پیرامون حجیت خبر واحد:

تردیدی نیست که خبر متواتر به دلیل یقین آور بودن حجت و لازم الاتباع است و نیز خبر واحدی که محفوف به قرینه مفید علم است به دلیل افاده یقین، حجت و لازم الاتباع است.

اما حجیت خبر واحدی که مجرد از قرینه باشد محل اختلاف است و در این رابطه سه نظریه (افراطی- تفریطی- حد اوسط) وجود دارد:

    1. جماعت اخبای افراط کرده و قائل به حجیت و اعتبار همه روایاتی که در کتب اربعه وجود دارند، شده اند و آنها را مقطوع الصدور شمرده اند به طوری که حتی در مسائل اصول دین نیز با استناد به همین اخبار نظر داده اند مثل اینکه به صرف نقل چند روایت، قائل به سهوالنبی صل الله علیه و آله وسلم شده اند.

    2. عده ای از علمای اصولی مسلک از قبیل، سید مرتضی ره (الذریعه ج2ص528)، قاضی ابن براج ره (المهذب)، سید ابن زهره ره (الغنیه ص537)، ابن ادریس ره (السرائر ج1ص47) و امین الاسلام طبرسی ره (مجمع البیان ج5ص123) طرفدار عدم حجیت خبر واحد شده و دچار تفریط گردیده اند و مطلق خبر واحد را بی اعتبار و غیر حجت دانسته اند.

اینان از طریق و منابع دیگر برای استنباط احکام شرعی بهره گرفته اند مثل اینکه خود را در شرائط انفتاح باب علم دانسته و اگر احیاناً بر اساس خبر واحدی هم فتوی داده اند به این جهت بوده که آن را محفوف به قرینه می دانستند.

شخصیتی مثل سید مرتضی ره از این هم پا را فراتر گذاشته و رساله مستقلی در ابطال عمل به خبر واحد به رشته تحریر در آورده و مدعی شده است که عمل به خبر واحد نزد علمای امامیه همانند عمل به قیاس بوده و بطلان آن بدهی است.

    3. مشهور علمای امامیه معتقدند که خبر واحد فی الجمله حجت است (بتا وجود شرائطی که بعداً متعرض خواهیم شد) و آن را از ظنون خاصه می دانند که دلیل قاطع بر حجیت آن قائم شده است در قبال کسانی که طرفدار ظن مطلق هستند و چون قائل به انسدادند هر ظنی را از طریقیِ حاصل شود حجت می دانند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo