درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /جواب سوم از اشکال دوم بر استدلال به مفهوم شرط آیه نبأ/جواب آخوندره

جواب سوم از اشکال دوم بر استدلال به مفهوم شرط آیه نبأ:

جواب آخوندره (کفایةالاصول ج1ص86): ایشان ره فرمودند: این اشکال مهم (عدم ظهور قضیه شرطیه در مفهوم در صدر آیه نبأ به دلیل وجود عموم تعلیل در ذیل این آیه) در صورتی وارد است که "جهالة" به معنای "عدم‌العلم" باشد؛ چرا که "عدم‌العلم" به خبر فاسق اختصاص ندارد بلکه در خبر عادل نیز صادق است لذا مقتضای اقوائیت تعلیل اسن است که خبر عادل نیز حجیت نداشته باشد؛ چون خبر عادل نیز "عدم‌العلم" است، ولی بعید نیست که "جهالة" در آیه به معنای "سفاهت" باشد که در این صورت، تعلیل ذیل به خبر فاسق اختصاص پیدا می کند و شامل خبر عادل نمی شود؛ زیرا سفاهت به معنای علمی است که در صدور آن از شخص عاقل سزاوار نیست و روشن است که اعتماد بر خبر عادل از نظر عقلاء "سفاهت" به حساب نمی آید؛ زیرا در شخص عادل، وجود ملکه عدالت مانع از تعمد کذب است به خلاف اعتماد به خبر واحد فاسق که چون احتمال تعمد کذب در مورد فاسق وجود دارد اعتماد به خبر او –بدون تبین- از مصادیق سفاهت است لذا عموم تعلیل در ذیل، قرینه بر خلاف قضیه شرطیه در صدر نیست تا مانع از ظهور در مفهوم باشد.

پاسخ از جواب آخوندره: ممکن است گفته شود که فرمایش آخوندره مبنی بر اینکه "جهالت" به معنای "سفاهت" باشد مورد قبول نیست، به دو دلیل:

    1. در کتب لغت لفظ "جهل = جهالت" در مقابل علم قرار داده شده و در هیچ کتاب لغتی آن را به معنای سفاها ترجمه نکرده اند (مانند لسان العرب و اقرب الموارد در ماده "جهل" که گفته اند: نقیض العلم و ...).

    2. در آیه نبأ نیز لفظ "جهالة" در مقابل "تبیّن" قرار گرفته و روشن است که "تبین" به معنای تفحص = تحصیل علم = احراز واقع، است.

پس معلوم می شود لفظ جهالت دارای معنائی در مقابل علم بوده و به معنای "عدم‌العلم" است نه به معنای سفاهت.

دفاع از فرمایش آخوندره و تقویت استدلال به مفهوم شرط: با دو بیان می توان از مرحوم آخوندره دفاع کرد:

    1. اگر چه در کتابهای لغت لفظ "جهل" در مقابل "علم" قرار داده شده ولی این لفظ در کلمات ائمه علیهم السلام مقابل "عقل" به کار رفته است و همانگونه که مرحوم مظفر نیز می فرماید: واژه جهالت در لسان آیات و روایات و در صدر اسلام به معنای "مقابل عقل" بوده که سفاهت باشد و بعدها در عصر بنی‌عباس وقتی فلسفه یونانی به عربی ترجمه شد، واژه جهل را در مقابل علم قرار دادند و از آن "عدم‌العلم" را اراده کردند.

در کتابهای روائی مثل اصول کافی باب جهل را در مقابل باب عقل قرار داده و در روایات نیز جنود عقل در وقابل جنود جهل ذکر شده و نیز در بسیاری از ادعیه مانند: دعاهای لیالیقدر، مسئله جهل در مقابل مسئله جهل مطرح شده است.

پس آنچه لغویین گفته اند نمی توان اساس استدلال واقع سود؛ چرا که آنها را از عرف صدر اسلام و ائمه علیم السلام آشناتر به معانی الفاظ نمی دانیم حتی در تعبیرات عرفی خودمان نیز کسانی را که از روی سفاهت و خامی حرفی می زنند یا کاری انجام می دهند نادان (جاهل) به حساب می آوریم که مراد از این تعبیر" عدم علم نیست بلکه منظور این است که چنین حرف یا کاری سزاوار نیست از عاقل صادر شود.

مثلا در برخی از آیات نیز همین معنا اراده شده باشد مانند آیه شریفه﴿: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[1] که چه بسا به معنای باز بودن باب توبه برای کسانی است که از روی سفاهت و نادانی مرتکب گناه می شوند، هست.

    2. روشن است که لفظ "تبین" در مورد خود آیه نبد که در مورد اخبار ولید از ارتداد قبیله بنی‌المصطلق بوده، به معنای علم و یقین نیست، لذا اگر فحص و تحقیق انجام بگیرد و علم به واقعیت پیدا نشود ولی تنبیه ای بر ارتداد یا عدم ارتداد این قبیله قائم شود، انجام وظیفه شده و تبین صورت گرفته است.

این تعبیر همانند تعبیری است که در روایت مسعدةابن‌صدقه وارد شده که می فرماید: ...والأشياء كلها على هذا حتى يستبين لك غير ذلك، أو تقوم به البينة...[2] ملاحظه میکنیم که امام علیه السلام هم علم و هم بینه را ذکر کرده است.

پس در آیه نبأ روی علم تکیه نشده، بلکه جانشین آن مانند بینه را نیز شامل است وقتی تبیّن در منطوق آیه شامل هر دو است و جهالت هم در مقابل تبین بوده و به معنائی است که در مقابل هر دو باشد (سفاهت) نه اینکه فقط در مقابل علم باشد.

نتیجه: چون نمی توان ملتزم شد که جهالت فقط به معنای "عدم‌العلم" است تا بیّنه، موضوعاً و حکماً از مفاد "فتبینوا" خارج شود ، پس کلان آخوندره قابل قبول است و اشکال دوم با بیان ایشان جواب داده شده و استدلال به مفهوم شرط از این اشکال در أمان است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo