درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /استدلال به آیه دوم برای حجیت خبر واحد (آیه نفر)/راه آخوند برای اثبات وجوب حذر

استدلال به آیه دوم برای حجیت خبر واحد (آیه نفر):

دومین آیه ای که برای حجیت خبر واحد به آن استدلال شده، آیه نفر(کوچ و هجرت) است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[1] همه مؤمنان عملاً نمی توانند کوچ کنند (و به حوزه های علمیه برای فراگیری احکام دین مسافرت کنند) اما چرا از هر فرقه و جمعیتی و یک دسته و طائفه ای به مراکز علمی کوچ نمی کنند تا در امر دین تفقه کرده و دین شناس شوند و آنگان که به میان قوم خویش برگشتند به انذار آنان مشغول شوند باشد که آنان نیز بر حذر باشند و بترسند (إنذارها را جدّی بگیرید).

برای استدلال به این آیه لازم است دو امر به یگدیگر ضمیمه شوند:

امر اول: ابتدا باید ثابت شود که مدلول فراز أخیر در آیه شریفه ﴿لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ این است که به دنبال انذار نمودن منذرین، بر قوم واجب است بر حذر باشند برای اثبات وجوب حذر به دنبال إنذار، راه‌هائی ذکر شده است.

راه آخوندره برای اثبات وجوب حذر: (کفایةالاصول ج2ص92)

ایشان معتقدند که درباره معنای صیغ انشائی مانند: امر، استفهام، تمنّی و ترجّی و.. مبنای مشهور مورد قبول نیست، مشهور قائلند که صیغه امر برای طلب حقیقی وضع شده و در مواردی که در غیر طلب حقیقی (تهدید، تقریر، تعجیز و ...) استعمال می شود از باب مجاز یا اشتراک لفظی است و الفاظ استفهام برای استفهام حقیقی که از جهل مستفهم سر چشمه می گیرد وضع شده اند و استعمالشان در غیر آن به نحو مجاز است و برای تمنی حقیقی که از عجز سرچشمه می گیرد وضع شده است و استعمالش در غیر آن به صورت مجازی است و لفظ "لعل" برای دلالت بر ترّجی حقیقی وضع شده که از جهل یا عجز سرچشمه می گیرد و استعمالش در غیر آن مجاز است و... .

آخوند ره چنین مبنائی را برخلاف تحقیق می داند و معتقد است که اینها یک معنا بیشتر ندارد و همشه هم در همان معنای موضوعٌ‌له استعمال می شوند و معانی متعدد مطرح نیست تا سخن از اشتراک و مجازیت که خلاف اصل هستند به میان آید منتها انگیزه ها متفائتند فی المثل صیغه امر برای دلالت بر "طلب انشائی" وضع شده و بر انشاء و ایجاد طلب دلالت می کند (همانطوری که با گفتن "بعتُ" و یا "أنکحتُ" انشاء تملیک یا نکاح صورت پذیرد) و همه جا نیز امر در همین معنای "انشاء طلب" استعمال می شود و در بیشتر موارد داعی و محرک آمر بر امر، عبارت از "طلب حقیقی نفسانی" است هر چند گاهی انگیزه دیگری مثل تهدید، تعجیز، تسخیر و ... موجب تکلم به صیغه امر باشد، در الفاظ استفهام و تمنی نیز همینطور است در مورد لفظ "لعل" که در این آیه شریفه استعمال شده است می فرماید: از الفاظی است که برای دلالت بر "انشاء ترجّی = ترجّی انشائی" وضع شده و در همه جا (کلام خالق یا مخلوق) در همین معنا استعمال می شود ولی داعی مخلوق در استعمال لفظ "لعل" جهل و نادانی است و چون نمی داند می گوید: امیدوارم یا شاید فلان حادثه روی دهد ولی داعی خالق در استعمال چنین لفظی جهالت نیست؛ زیرا او علم مطلق است و آینده ها تا بی‌نهایت همانند حال و گذشته برای او معلوم است، لذا انگیره ایشان از به کار بردن لفظ "لعل" محبوبیّت و مطلوبت است و وقتی خداوند مستقیما (نه در مقام حکایت از کسی) می فرماید: "لعلّه یتذکّر أو یخشی، لعلکم تتقون، لعلکم تعقلون، لعلهم یحذرون و ...". منظورش از گفتن لفظ "لعل" اظهار محبوبیت و مطلوبیت است یعنی حضرت حقّ (جلّ و علا) اموری مانند: تذکر، خشیت، تقوی، فلاح، تعقل، تحذر و ... را دوست دارد.

از آنچه گذشت معلوم می‌شود که فراز ﴿لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ بر اصل محبوبیت حذر منذرین به دنبال انذار منذرین، ثابت شد، موجب حذر نیز به دنبال آن ثابت می شود، آن هم چه وجوب شرعی که با دلیل شرعی ثابت می شود و چه وجوب عقلی و لزوم که به حکم عقل مستقل ثابت می شود و هر کدام از وجوب شرعی و وجوب عقلی حذر بیان جداگانه ای دارد که در ادامه می آید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo