درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /اما وجوب شرعی حذر برای منذَرین(گروهی که مورد انذار واقع شده‌اند)/وجوب عقلی حذر/نتیجه طریق آخوندره

اما وجوب شرعی حذر برای منذَرین(گروهی که مورد انذار واقع شده‌اند):

وجوب شرعی در اینجا از راه عدم قول به فصل اثبات می شود به این بیان که هیچ فقیهی بین رجحان و محبوبیت حذر با وجوب آن فرق نگذاشته است یعنی هر فقیهی که اصل مطلوبیت حذر را قبول دارد وجوب آن را نیز قائل است و هر فقیهی که منکر وجوب حذر است، اصل محبوبیت آن را نیز قبول ندارد و از آنجا که آخوندره اصل محبوبیت حذر را از فراز آخر آیه نفر ﴿لعلهم یحذرون﴾ استفاده کرد به ضمیمه عدم قول به فصل، وجوب آن را نیز به اثبات می رساند و چون اجماع مرکب به عنوان یک دلیل شرعی است قهراً این وجوب حذر نیز که از طریق مرکب به دست آمد یک وجوب شرعی خواهد بود.

وجوب عقلی حذر: ترس از چیزی و حذر نمودن از آن یا مقتضی و عادل دارد (یعنی چیزی که موجب حذر شود، وجود دارد) و یا مقتضی ندارد. در صورتی که مقتضی برای حذر وجود داشته باشد مثل ما نحن فیه که عذاب و عقاب اُخروی مقتضی حذر است، حذر کردن نه تنها دارای حُسن و رجحان است بلکه به حکم عقل، لازم است یعنی از هر عقابی (خواه مقطوع باشد و خواه محتمل) باید اجتناب کرد و ترسید.

و اگر مقتضی برای حذر وجود نداشته باشد نه تنها عذابی در کار نخواهد بود بلکه قطع به عدم آن داریم و در این صورت نه تنها وجوبی برای حذر ثابت نیست بلکه استحباب و رجحان نیز ندارد و عقلائی نیست و نه تنها حُسن ندارد بلکه اصلا معقول و ممکن نیست؛ زیرا با قطع به عدم عقاب، ترس معنا ندارد.

و با توجه به اینکه آخوندره بر اساس مبنای خود در صیغ انشائی، ذیل آیه شریفه نفر ﴿لعلهم یحذرون﴾ را دال بر اصل محبوبیت و مطلوبیت حذر می داند پس معلوم می شود که مقتضی برای حذر وجود دارد و روشن است که با وجود مقتضی برای حذر، حذر واجب و لازم خواهد بود.

نتیجه طریق آخوندره: پس از این که مطلوب و حسن حذر عندالأنذار، از ذیل آیه استفاده شده و به دنبال آن، وجوب شرعی و عملی آن نیز به اثبات رسید، معلوم می شود که حذر منذَرین عندالأنذار المنذرین واجب است و چون آیه از این ناحیه مطلق است که انذار منذرین در حذر تواتر بوده و مفید علم باشد یا نه. پس از انذار به نحو خبر واحد را نیز شامل می شود که اگر انذاربه حدّ تواتر به حدّ تواتر نرسد قبول نمودن انذار (حذر کردن) واجب است و به چنین انذاری باید ترتیب اثر داده شود و مراد از حجیت خبر واحد همین است.

وجه دوم برای اثبات وجوب حذر به دنبال انذار: نفر و کوچ کردن گروهی از هر فرقه به مراکز علمی جهت آموختن احکام دین، واجب است؛ زیرا "نفر" به دنبال کلمه "لولا" قرار گرفته که از حروف تحضیض است (مثل: لوما، هلّا و الا) و می دانیم که اگر حرف تحضیض بر سر فعل مضارع در آید (لولا تضربُ) بر تحریص و ترغیب نسبت به انجام کار دلالت می کند ولی اگر بر سر فعل ماضی درآید بر مذمّت نسبت به ترک آن عمل دلالت می کند و این معنا در مواردی تحقق دارد که امر واجبی ترک شده باشد بنابراین از تعبیر "لولا نفر من کل فرقة منهم طائفه ..." در صدر آیه نفر استفاده می شود که "نفر" طائفه ای از هر فرقه ای واجب است یعنی لحن آیه به نحوی است که مذمت تارکین نفر از آن استفاده می شود، یعنی ترک نفر حرام است که نتیجه آن، وجوب نفر خواهد بود.

همانگونه که از توجه در این آیه معلوم می شود: غایت این نفر عبارت از تفقه در دین و فراگیری حقائق و معارف دین است

که آن هم واجب خواهد بود، بر اساس قاعده "غایة الواجب واجبة" و غایت تفقه در دین هم انذار قوم است که آن نیز بر همین اساس، واجب خواهد بود و وقتی إنذار بر نافرین واجب باشد لازمه اش آن است که قبول إنذار و ترتیب اثر دادن و بر حذر بودن نیز واجب شود وگرنه وجوب إنذار لغو و بی اثر خواهد بود یعنی برای صیانت کلام حکیم از لغویت می گوئیم: چون تنها فائده وجوب إنذار، وجوب قبول و حذر کردن است لذا باید قائل به وجوب حذر بشویم، از سوئی خطاب "لینذروا" مطلق است و بر مطلق إنذار (خواه انذاری که به صورت خبر متواتر بوده و مفید علم باشد و خواه به نحو خبر واحدی که مفید ظن است) دلالت می کند.

از این طریق نیز در صدد اثبات مدعی (وجوب حذر به دنبال إنذار منذرین) بر آمده و ثابت می کنند که مطلق إنذار (به نحو متواتر یا واحد) وجوب حذر را به دنبال دارد و روشن است که چیزی غیر از پذیرفتن و ترتیب اثر دادن، از حجیت خبر واحد اراده نمی شود.

نتیجه: از راه خروج کلام حکیم از لغویت، وجوب تحذر ثابت شد و چون وجوب حذر به دنبال إنذار دارای اطلاق بوده و هر دو صورت حصول علم از إنذار منذرین و عدم حصول علم را شامل می شود پس خبر واحد حجیت دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo