درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1402/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /تقریر سوم دلیل عقلی بر حجیت خبر واحد: بیان شیخ محمدتقی اصفهانی ره

تقریر سوم دلیل عقلی بر حجیت خبر واحد: بیان شیخ محمدتقی اصفهانی ره در کتاب هدایةالمسترشدین (ص 397)

ما یک تکلیف مسلم داریم که تا دامنه قیامت باقی است و باید امتثال شود که عبارت از مراجعه به کتاب و سنت و تمسک به آنهاست. دلیل چنین تکلیفی عبارت از اجماع و بلکه ادعای ضرورت دین است و نیز حدیث متواتری که به حدیث ثقلین (خصال صدوق ره ص65 حدیث 98) معروف است لین مطلب را اثبات می کند، حال برای اینکه چنین تکلیفی را امتثال نموده و از عهده آن بر آئیم باید به کتاب و سنت قطعی مراجعه کنیم یعنی حتی الامکان باید از طریق نصوص قرآن یا اخبار متواتر به حکم شرعی علم پیدا کرده و بدان عمل کنیم و یا لااقل به سراغ دلیل علمی برویم (ظن خاص و اماره معتبره ای که دلیل قاطع بر حجیت آن قائم شده است، مثل ظواهر کتاب) و در قدم بعد اگر دسترسی به نحو علم و علمی میسر نبود ناگزیر باید تنزل کرده و بهآنچه موجب ظن به حکم شرعی می شود أخذ و عمل نمائیم (اذا تعذر العلم قام الظن مقامه) چون نمی توان از خیز آن تکلیف باقی و مستمر گذشت، و أخبار آحادی که در اختیار ماست از این قبیل است که چون مظمون‌الصدور و الاعتبارند ناگزیر باید مورد عمل واقع شوند و معنای حجیت خبر واحد عقلا چیزی از این نیست.

دو اشکال بر بیان محقق اصفهانی ره:

    1. ایشان در واقع از باب ضرورت و ناچاری و برای امتثال تکلیف معلوم، به خبر واحد عمل می کنند و قانون ضرورت هم این است که: "الضرورات تتقدّر بقدرها" لذا لازمه بیان ایشان این است که تا زمانی که متمکن از علم و علمی باشیم نوبت به امور دیگر نمی رسد یعنی به مقتضای چنین دلیلی در خود خبرهای واحد نیز مراتب در کار است و ابتدا به قدر متیقن از آنها (خبرهای واحدی که راویان آنها عادلند و هر کدام را دو عادل تزکیه کرده اند) اخذ می شود و اگر این مقدار وافی به معظم فقه نوبت به مراتب بعدی نمی رسد ولی اگر وافی نبود نوبت به خبرهای واحدی می رسد که نسبت به باقی روایات قدر متیقن هستند (خبرهای واحدی که راویان آنها عادلند و هر کدام را یک عادل تزکیه کرده است) و اگر این مقدار نیز وافی به معظم فقه نبود نوبت به خبرهای ثقه نمی رسد و... نه اینکه به محض عدم نمکن از تحصیل علم و علمی از همان ابتدا مطلق خبرهای مظنون‌الصدور و الاعتبار، حجت قرار داده شوند.

    2. ایشان در ضمن کلامشان تصریح کرده اند که مراد از سنت تنها قول و فعل و تقریر معصوم علیه السلام نیست بلکه سنت حاکیه یعنی خبرهای واحد نیز مراد است و ادعا کرده اند که سنت بدین معنا لازم‌الاتباع است و باید بدان اخذ شود.

حال می گوئیم: اگر مراد این شد، در اصل تکلیف معلوم شما تشکیک می کنیم، چه دلیلی دارید که سنت حاکیه نیز واجب الإتباع است؟ چون ممکن است کسی بگوید که هر جا نص قرآن یا خبر متواتر داریم به آن عمل می کنیم و هر جا دستمان از آنها کوتاه است ولی ظاهری از قرآن وجود دارد و به آن تمسک می کنیم و اگر اجماعی وجود داشته باشد به آن عمل می کنیم و در سائر موارد اگر عسر و حرج نباشد به احتیاط اخذ می کنیم و در مازاد اصل برائت جاری می کنیم پس نوبت به لزوم اتباع خبرهای واحد نمی رسد تا اصل این تکلیف ثابت شود چرا که اصل حجیت آن، اول کلام است؛ زیرا بحث ما در حجیت خبر واحد است که به عنوان سنت باشد نه حاکی از سنت.

نتیجه بحث از حجیت خبر واحد:

از بین آیاتی که مورد تمسک واقع شدند فقط آیه نبأ (آن هم برای اثبات حجیت خبر واحد عادل) به درد می خورد و از روایات نیز به شکل تواتر اجمالی استفاده کردیم یعنی همه روایات با هم به درد اثبات حجیت خبر واحد می خورند، از اجماعات نیز بنای عقلا را پذیرفتیم و بر آن پای فشردیم و بهترین دلیل بر حجیت خبر واحد دانستیم ولی هیچکدام از تقریرهای دلیل عقلی را قبول نکردیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo