درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1402/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /ادله اصالة البرائة

با توجه به اینکه عنوان بحث "شک در تکلیف" می دانیم و معتقدیم که در همه افراد شک در تکلیف – خواه شبهه وجوبیه باشد و خواه تحریمیه منشأ شبهه فقدان نص یا اجمال نص یا تعارض نصین و یا خلط امور خارجی باشد – ملاک یکسان است.

حال می گوئیم: برای اثبات اصالةالبرائة در همه موارد شک در تکلیف به ادله اربعه استناد شده است.

دلیل اصالةالبرائة از قرآن کریم:

طرفداران جریان اصالةالبرائة به آیاتی از قرآن کریم استدلال کرده اند به طوری که شیخ اعظم ره در کتاب رسائل شش آیه را مورد بحث قرار داده اند (فرائدالاصول ص193-195) ولی به نظر می رسد که همانند مرحوم آخوند ره شایسته است و روشن ترین آیه را که آیه نفی تعذیب است مورد بحث قرار دهیم (کفایةالاصول ج2ص167-168).

قرآن کریم می فرماید: ﴿مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾[1]

تقریب استدلال: معنای مطابقتی "بعث رسول" عبارت است از فرستادن پیک الهی، خواه رسولی که به میان مردم آمد ابلاغ رسالت کرده باشد یا نه، خواه اتمام حجت صورت بگیرد یا نه.

می دانیم که مجرد ارسال رسول کافی نیست و هدف اصلی دستگاه آفرینش ابلاغ احکام دین است وگرنه بود و نبود رسول مساوی خواهد بود پس معلوم می شود که معنای کنائی اراده شده که همان ذکر ملزوم (بحث رسول) و اراده لازم (ابلاغ پیام و اتمام حجت) است.

از سوی لفظ "کنّا" فعل ماضی است و ظهور در زمان گذشته دارد و آیه در صدد اخبار از گذشته بوده و مراد این است که ما در گذشته و نسبت به اقوام و ملل پیشین روشی را اتخاذ کرده بودیم و آن اینکه، ابتدا ارسال رسول می کردیم و سپس عذاب می آمد و مراد از عذاب مهم (با توجه به اینکه مربوط به گذشته‌ها بود) عذاب دنیوی است.

حال یا همین ظهور را حفظ کرده و به وحدت مناط، حکم را برای امت اسلامی در این دنیا ثابت می کنیم و می گوئیم: ملاک عدم عذاب در امتهای گذشته پیش فرستادن پیامبران و اتمام حجت، عدالت و حکمت الهی است که بی جهت کسی را عذاب نمی کند و همین ملاک در مورد امت اسلام نیز هست و همین حکم به اولویت قطعی در مورد عذاب اخروی نیز جاری است؛ زیرا وقتی عذاب موقت و منقطع دنیوی بدون اتمام حجت صحیح نیست پس عذاب دائم اخروی به طریق اولی چنین خواهد بود.

و یا از ظهور لفظ "کنّا" در گذشته و غذابهای دنیوی صر نظر کرده و می گوئیم: آنچه در این گونه تعابیر متعارف است بیان سنت الهی است و چه بسا "کان" مناسخ از زمان است همانند جمله (کان الله علیماً حکیماً) که به حکم براهیم عقلی و نقلی علیم و حکیم بودن خداوند مخصوص زمان گذشته نیست، یعنی منظور از آیه بیان قانون لایتغیر الهی در طول تاریخ است که هرگز بدون بعث رسول، عذاب نمی کرد و نمی کند چه نسبت به امتهای گذشته و چه امت اسلامی، چه در دنیا و چه در آخرت.

نتیجه: منظور ایه این است که تا زمانی که بیان و ابلاغی وجود نداشته باشد عذابی نیز نخواهد بود و این معنا در حقیقت همان چیزی است که از قاعده "قبح عقاب بلابیان" استفاده می شود با این تفاوت که چنین معنایی را در اینجا از آیه استفاده کردیم ولی قاعده قبح عقاب بلابیان یک حکم عقلی است.

برای تطبیق این مطلب در مورد بحث ما می گوئیم: فرض بحث در مورد شک در تکلیف معنی شبهه بدویه و مجرد شک در اصل وجوب یا در اصل حرمت یک شئ است و بعد از فحص و یأس از یافتن بیان، معلوم می شود که اتمام حجت نشده بنابراین حتی اگر در واقع چنین چیزی واجب یا حرام باشد رد ظاهر عقاب و عذابی نیست؛ زیرا حکمی از سوی شارع نرسیده است و معنای اصل برائة نیز همین است که مکلف نسبت به موارد مشکوک آزاد است و اگر مخالفتی با واقع انجام دهد مؤاخذه و عقاب نخواهد شد یعنی در موارد شک در تکلیف، اصالةالبرائة جاری می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo