درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1402/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة/بررسی اشکالاتی که بر استدلال به آیه نفی تعذیب برای اصالةالبرائة وارد شده اند.

بررسی اشکالاتی که بر استدلال به آیه نفی تعذیب برای اصالةالبرائة وارد شده اند:

اشکال اول: ابتدا لازم است با دو اصطلاح (فعلیت عقاب و استحقاق عقاب) و تعق=فاوت بین آن دو آشنا شویم:

فعلیت عقاب عبارت از آن است که مولا در خارج کسی را عقاب کند و مربوط به مولا و فعل اوست.

استحقاق عقاب عبارت از آن است که مکلفی به جهت مخالفت با مولا مستحق عقاب شود و مربوط به عبد است.

آنچه مدعای مستدل به این آیه (برائتی) نفی استحقاق است و می خواهد بگوید که در صورت عدم وجود بیان و اتمام حجت از سوی مولا اگر مکلف مخالفت نماید اصلا مستحق عقاب نیست و خیالش آسوده است در حالی که مفاد آیه نفی فعلیت عقاب است و عدم فعلیت عقاب دلیل بر عدم استحقاق آن است و میان آندو ملازمه ای هم وجود ندارد تا از راه ملازمه، نفی استحقاق ثابت شود؛ زیرا نفی فعلیت اعم از نفی استحقاق است و چه بسا شخصی مستحق عذاب باشد ولی در خارج عذاب نشود مثل اینکه مشمول بخشش و رحمت بی انتهای الهی واقع شود.

به عبارت دیگر، هر چند ارتکاب معصیت واقعی، ملازم با استحقاق عقوبت است ولی استحاق عقوبت، ملازم با فعلیت عقاب نیست و چه بسا عاصی، مورد عفو خداوند و یا مورد شفاعت شافعین قرار گیرد پس اعم از مدعاست، مدعا، عدم استحقاق عقوبت است در حالی که مقتضای دلیل، عدم فعلیت عقاب است، بنابراین آیه مذکور دلیل بر نفی استحقاق عقاب نبوده و اصل برائت را اثبات نمی کند.

پاسخ اشکال: هر چند اصولیها در مباحث خویش عنوان "استحقاق عقوبت" را اخذ کرده اند ولی بحث از استحقاق یا عدم استحقاق عقوبت از مسائل کلامی است و اصولی به دنبال اسثبات استحقاق یا عدم استحقاق عقوبت نیست بلکه اصولی به دنبال این است که آیا مکلف در صورت ارتکاب چنین عملی عقاب می شود یا نه؟ و همین مقدار که اصولی در کند در چنین موردی عقاب نیست کفایت می کند اما از نظر اصولی بر بحث از استحقاق یا عدم استحقاق عقوبت، ثمره ای مترتب نیست.

به تعبیر دیگر: اصولی در صدد یافتن مؤمّن از عقاب است و کاری به ثبوت استحقاق یا عدم استحقاق عقاب ندارد و تردیدی نیست که مستشکل قبول دارد که آیه نفی تعذیب (و ما کان معذبین حتی نبعث رسولا) بر وجود مؤمّن از عقاب قبل از بعثت رسول دلالت دارد، در نتیجه اگر چه در صورت جمود بر تعبیرات اصولیها، دلیل با مدعی تطبیق نمی کند ولی اگر واقع امری را که به علم اصول ارتباط دارد مورد ملاحظه قرار دهیم چنین اشگالی وارد نیست و استدلال به این آیه از این ناحیه تام است.

اشکال دوم (اشکال محقق نائینی ره بر استدلال به آیه "نفی تعذیب"):

ایشان ره می فرمایند (فوائدالاصول ج3ص333و334): بعث رسول به معنای اتمام حجت است نه به معنای بیان تکلیف و تبعین حکم، یعنی آیه در مقام إخبار از امتهای سابق و عذابهاب مربوط به آنهاست و مراد از آیه این است که ما هر امتی را در زمان گذشته عذاب کردیم ابتدا بر آن امت اتمام حجت نموده و به آنها تفهیم کردیم که مخالفتشان نتیجه ای غیر از عذاب ندارد. و وقتی به چنین مطلبی توجه نکردند آنها را عذاب کردیم.

نتیجه چنین بیانی این است که آیه شریفه به مسئله برائت ارتباطی ندارد؛ زیرا مراد از جریان برائت این است که وقتی حکم چیزی نامعلوم باشد عقاب ندارد در حالی که مستفاد از آیه این است که قبل از عذاب امتهای سابق اتمام حجت صورت می گرفت و به آنها گفته می شود که اگر مخالفت کنند عقاب خواهد شد.

پاسخ اشکال: مبنای استدلال به آیه شریفه (و ما کان معذبین حتی نبعث رسولا) این است که بعث رسول کنایه از بیان تکلیف و ابلاغ آن است همانگونه که متفاهم عرفی از بعث رسول نیز همین است، پس استدلال به آیه تام است.

البته باید نکته ای را متذکر باشیم و آن این است که اگر ادله أخباریها تمام باشد، نمی توان برای اثبات برائت به این آیه تمسک کرد؛ زیرا ادله أخباریها در صورت تمام بودن، به عنوان حکم خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo