درس خارج اصول استاد سیدمحمد واعظ‌موسوی

1402/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /فرازهای خطاء و نسیان در حدیث رفع

فرازهای خطاء و نسیان در حدیث رفع:

خطاء و نسیان از جمله اموری هستند که در حدیث رفع ذکر شده اند و بدیهی است که اسناد رفع به آن دو نمی تواند اسناد حقیقی باشد؛ زیرا وجود آن دو در میان آحاد مسلمین به وضوح قابل مشاهده است و می دانیم که هر اسناد مجاز نیازمند مصحح است و از سوئی می دانیم که اگر خطاء و نسیان در موضوع یک حکم اخذ شده باشند حدیث رفع نمی تواند آن حکم را بردارد؛ چرا که اخذ خطاء و نسیان در موضوع حکم، مقتضی ثبوت آن حکم در مورد خطاء و نسیان است فلذا نمی توان ملتزم شد که خطاء و نسیان به اعتبار دلیل ﴿وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ...﴾[1] مقتضی برای ثبوت حکم و به اعتبار حدیث رفع، مقتضی برای حکم باشد و چنین التزامی التزام به جمع بین متنافیین است.

حال که اسناد حکم رفع به خطاء یا نسیان به ملاحظه آثار نیست مقتضای این است که در رابطه با آن دو نیز همانند فرازهائی که "مای موصوله" ذکر شده (ما اکرهوا علیه، مالایعلمون، ما اضطروا الیه) رفه به "ما أخطأوا" و "مانسوا" تعلق گرفته باشد یعنی در مورد خطاء و نسیان، خود آن دو و یا آثار آنها مطرح نیست بلکه آنها در ردیف فرازهائی هستند که "مای موصوله" در آنها اخذ شده همانند: ما اکرهوا علیه و... دلیل ما بر این مطلب دو چیز است:

    1. ائمه علیهم السلام در برخی از موارد که به این فرمایش جد بزرگوارشان استشهاد کرده اند رفع را به "ما أخطأوا" نسبت داده اند همانگونه که عیاشی در تفسیر خود از عمروبن مروان الخزاز نقل از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که: قال رسول الله صلّى الله عليه وآله : رفع عن أُمّتي أربع خصال : ما أخطؤوا ، وما نسوا ، وما اكرهوا عليه ، وما لم يطيقوا ، وذلك في كتاب الله في قول الله تبارك وتعالى : ﴿ربنا لا تؤاخذنا إن نسينا أو أخطأنا ربنا ولا تحمل علينا إصرا كما حملته على الذين من قبلنا ربنا ولا تحملنا ما لا طاقة لنا به﴾ [2] وقول الله : ﴿إلّا من أكره وقلبه مطمئن بالايمان﴾[3] ،[4] .

و نیز در حدیث 5 از همین باب (56) از امام کاظم علیه السلام نقل کرده است که: قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله) : وضع عن أُمّتي ما أكرهوا عليه ، ولم يطيقوا ، وما أخطؤوا[5] .

چنین تعبیراتی مؤید این است که مراد از خطا یا نسیان در حدیث رفع همان "ما اخطأوا و ما نسوا" است، بنابراین، خواه حدیث پیامبر صل الله علیه و آله وسلم را از اول مشتمل بر چنین عناوینی (ما اخطأوا و ما نسوا) بدانیم و خواه احادیثی را که از ائمه علیهم السلام نقل شده اند به عنوان مفسّر و مبیّن فرمایش پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم بدانیم، نتیجه این است که رفع در این دو فراز نیز به همان موصول (ما) با معنای مبهمش تعلق کرفته است و چیزی که ذاتاً متعلق حکمی از احکام است اگر در حالت خطاء یا نسیان از مکلف صادر شود به مقتضای حدیث رفع، حکمش برداشته شده است.

    2. فقهای بزرگوار در مورد نمازگزاری که یک سجده را فراموش کرده با تمسک به حدیث رفع به این فراز از حدیث استدلال کرده و بر صحت نماز او فتوی داده اند و روشن است که استدلال به این فراز در صورتی تمام است که مراد از نسیان در آن "ما نسوا" باشد در نتیجه به مقتضای حدیث رفع، سجده فراموش شده رفع شده یعنی عروض نسیان بر نمازگزار سبب شده که حکم شرعی وضعی سجده (جزئیت آن برای نماز) برداشته شده باشد و به صحت چنین نمازی فتوی داده شود همانگونه که در مورد تشهد فراموش شده نیز به همین نحو استدلال می شود.

لازم به ذکر است که بنابر چنین قولی، اسناد رفع به "مای موصول" در این دو فراز (ما اخطأوا و ما نسوا) همانند فرازهای دیگر به اعتبار آثار و احکام آن دو است منتهی آثاری که رفع شود گاهی حکم وضعی و گاهی حکم تکلیفی است؛ زیرا مثلا نسیان گاهی مربوط به حکم تکلیفی است مثل اینکه خمریت مائع را می داند ولی حرمت آن را فراموش کرده و شرب می کند کما اینکه گاهی نسیان مربوط به حکم وضعی است مثل اینکه جزئیت یک جزء یا شرطیت یک شرط را فراموش کرده که می گوئیم: نسیان به حکم شرعی وضعی تعلق گرفته است.

تذکر: جریان این بحث در احکام وضعیه بنابراین مبنا است که احکام وضعیه دارای جعل مستقل باشند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo