درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکال دوم بر استدلال به حدیث دوم حل برای برائت در شبهات حکمیه:

اگر قرار باشد مراد از عبارت "فیه حلال و حرام" به معنای احتمال حلیت و حرمت باشد تا این حدیث در اثبات جریان برائت در شبهات حکمیه مورد استدلال قرار گیرد لازمه اش لغویت قید "بعینه" در این روایت خواهد بود؛ زیرا وقتی انسان بر حرمت عنوان کلیی مانند شرب تتن یا لحم الارنب علم پیدا کند روشن است که بر حرمت آن شیء علم پیدا کرده است نه بر حرمت چیز دیگر تا نیاز به تاکید با قید "بعینه" باشد پس معلوم می شود چنین استدلال صحیح نیست با توجه به آنچه گذشت و به قرینه روایات دیگری که در باب 61 از ابواب "الاطعمةالمباحة" وارد شده، معلوم می شود که ظاهراً این روایت در مورد شبهه موضوعیه وارد شده و مراد از لفظ "شیء" در آن عبارت از چیزی است که در خارج تحقق پیدا کرده و بر دو قسم است مثل پنیر که بعضی از تولید کنندگان در تولید آن از مایه نجسی که از میته می گرفتند استفاده می کردند و بعضی از مایه ای که از حیوان مذکی می گرفتند استفاده می کردند در چنین موردی است که شارع در مورد پنیر مشکوک تا زمانی که علم به حرمت پیدا نشده باشد حکم به حلیت می کند و با مراجعه به روایاتی که پیرامون پنیر وارد شده اند معلوم می شود که حکم به حلیت ظاهر در مورد شبهه موضوعیه غیر محصوره است بدون اینکه این روایت به شبهه حکمیه تحریمیه ارتباطی داشته باشد.

کلام محقق عراقی ره پیرامون این حدیث:

مرحوم آعا ضیاءالدین عراقی فرموده است: (نهایةالافکار) ممکن است بگوئیم: مضمون این روایت، شبهات حکمیه را نیز شامل می شود، البته ایشان برای این منظور، مثال را به نحو دیگری مطرح کرده و می فرماید: گوشت، جنسی است که دارای انواع مختلف است نوعی از آن حلال است مثل گوشت گاو و گوسفند و... و نوع دیگر آن حرام است مثل، گوشت روباه و گرگ و... پس می توانیم در مورد عنوان کلی "لحم" بگوئیم: "اللحم فیه حلال و حرام" حال اگر گوشت حیوان دیگری که حلیت یا حرمت آن مشکوک است را در نظر بگیریم مثل گوشت خرگوشت که حکم آن را نمی دانیم چه مانعی دارد که روایت را در مورد آن پیدا کنیم؟

پاسخ فرمایش محقق عراقی ره:

سؤال این است که منشأ شک در حلیت یا حرمت گوشت خرگوش چیست؟ روشن است که منشأ آن به وجود دو نوع حلال و حرام در جنس گوست نیست بلکه اگر همه گوشتها حلال بودند و یا همه گوشتها حلال بودن باز هم ما در حلیت یا حرمت گوشت خرگوشت تردید داشتیم و منشأ این شک نیز فقدان نص یا اجمال نص یا تعارض نصوص بود.

بنابراین معنای روایت فقط این نیست که حلال و حرام فعلی تحقق داشته باشد تا شما چنین استفاده ای از حدیث بکنید بلکه متفاهم عرفی از ظاهر این حدی ثاین است که منشأ شک، وجود حلال و حرام است و چنین چیزی فقط در شبهات موضوعه وجود دارد وگرنه باید بتوان گفت: "علت این است که ما در حلیت و حرمت شرب تتن شک میکنیم این است که جنس "شرب" دارای دو نوع حلال و حرام است چرا که شرب آن حلال و شرب شراب حرام است" در حالی که هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد.

اما در مورد شبهه موضوعیه این مطلب درست است که اگر خمر حرام نباشد و خل حلال نباشد در مورد مائع خارجی که مردد بین خمر و خل است شک در حرمت یا حلیت جریان پیدا نمی کند.

نکته دیگر پیرامون حدیث دوم حلّ:

پس از اینکه روشن شد این روایت شامل شبهات حکمیه نبوده و اقتصاص به شبهات موضوعیه دارد میگوئیم: این روایت به شبهات بدویه مربوط نیست - مثل اینکه یک مائع وجود داشته باشد که مردد بین خمریت و حلیت باشد – بلکه مربوط به شبهات موضوعیه در اطراف علم اجمالی است – مثل اینکه دو مائع در اختیار داریم و اجمالا می دانیم که یکی خمر و دیگری خل است و بین آن دو تمیزی نیست – زیرا ظاهر روایت با توجه به تعبیر "فیه حلال و حرام" این است که حرام و حلال همین الآن و در همین واقعه خارجیه مورد ابتلا بالفعل است نه اینکه هرکدام از حرام و حلال به حسب واقع سرجای خودشان تحقق داشته باشند.

در نتیجه روایت حل دوم نیز قابلیت استدلال در مورد جریان برائت در شبهات حکمیه را ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo