درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دسته سوم از آیاتی که از سوی اخباریها در شبهه تحریمیه مورد استدلال واقع شده اند:

آیاتی که از وقوع در تهلکه و وقوع نفس در معرض هلاکت نهی کرده اند مثل: ﴿وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[1] .

کیفیت استدلال: هرگاه مکلف بدون اینکه توجه به حرمت شرب تتن داشته باشد، آن را مرتکب شود از شمول آیه خارج است و آیه کاری با او ندارد، اما فرض بحث این است که التفات به حکم واقعی بوده و احتمال حرمت داده شده، در این صورت ارتکاب آن، مصداق القاء در تهلکه است؛ زیرا شاید در واقع حرام باشد و موجب هلاکت و عقاب شود.

و القاء در تهلکه مورد نهی الهی قرار گرفته است پس ارتکاب شبهه تحریمیه ممنوع است و باید احتیاط کرد.

پاسخ از استدلال اخباریها به دسته سوم از آیه:

هر چند این استدلال اخباریها ظاهر خوبی دارد ولی به نظر می رسد که در مواجه با اشکال است:

    1. اگر مکلف احتمال حرمت شرب تتن را بدهد بدون اینکه دلیلی بر ارتکاب محتمل الحرمة داشته باشد اقدام به ارتکاب نماید، چنین اقدامی القاء نفس در تهلکه به حساب می آید که مورد نهی است اما اگر این اقدام به سبب ادله متعددی باشد که بر ترخیص از ناحیه شارع دلالت می کنند – مثل بعضی از آیات، و روایاتی مانند حدیث رفع، حدیث ثقه، حدیث اطلاق- چنین اقدامی نه تنها مخالفت با نهی شارع و القاء نفس درتهلکه به حساب نمی آید بلکه به ترخیص شارع است و ممنوعیتی ندارد.

بله، ارتکاب اطراف علم اجماعی که ترخیصی در کار نیست، القاء نفس در تهلکه است که چنین فرضی از بحث ما خارج است و محل نزاع، شبهه تحریمیه بدویه است که ادله زیادی بر ترخیص در مورد آن دلالت دارد.

    2. در نهی از القاء نفس در تهلکه (ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة) هیئت نهی "لاتفعل" بر ماده القاء نفس در تهلکه عارض شده است پس باید با قطع نظر از آین نهی، عنواع القاء در تهلکه مطرح باشد و چون مراد از تهلکه، عقاب و عذاب است القاء در عذاب در جائی صدق می کند که یک امر روشن و منجزّ و یا یک نهی روشن و منجزی وجود داشته باشد تا مخالفت از چنین امر یا نهیی مستلزم عقاب در صورت سرپیچی از امر یا نهی معلوم – اجمالاً یا تفصیلاً- ثابت است وگرنه ثبوت عقاب در جائی که تکلیف معلومی در کار نیست اول کلام است بلکه القاء نفس در تهلکه یا عدم آن مورد تردید است و روشن است که برای اثبات موضوع یک حکم نمی توان به خود آن حکم تمسک کرد بلکه لازم است موضوع حکم را از خارج احراز کرده و حکم را بر آن مترتب نمود.

حال می گوئیم: وقتی قبل از نهی "لاتلقوا" امر یا نهی وجود داشته و عذاب عقاب بر مخالفت آن مترتب بوده، این نهی وارد (لاتلقوا) نمی تواند امر مولوی جدید باشد تا در صورتی که مکلف امر یا نهی را مخالفت کرد دو استحقاق عقوبت داشته باشد، یک استحقاق عقوبت به جهت مخالفت با آن امر یا نهی، و استحقاق عقوبت دیگر بر مخالفت با "لاتلقوا..." پس این نهی "لاتلقوا" نهی ارشادی است و نهی ارشادی تابع مرشدٌالیه است، اگر مرشدٌالیه حرام باشد این نهی هم ارشاد به اجتناب از آن امر حرام است و اگر مرشدٌالیه صرفاً یک عمل مرجوح باشد و حرمتی نداشته باشد نهی از آن نیز یک نهی تنزیهی خواهد بود که بر حرمت، دلالتی نخواهد داشت.

استضائه از آیه:

در پایان لازم است به نکته ای پیرامون این آیه شریفه اشاره کنیم: چه بسا نابخردانی که به دلیل عدم آشنائی با مکتب پویای اهل بیت علیهم السلام با تمسک به ظاهر این آیه، هرگونه مبارزه با ستمگران را القاء نفس در تهلکه دانسته و حرکتهای عدالت خواهانه را زیر سؤال می برند حتی کار را به جائی رسانده اند که قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام را نیز مورد اعتراض قرار داده می گویند: آنحضرت با علم به کشته شدن چرا چنین اقدامی نموده اند؟ یا امروزه چرا حماس عملیات طوفان الصحراء را علیه رژیم غاصب صهیونیستی انجام داده و انگشت را در لانه زبور کرد تا آنها بهانه ای برای کشتار مردم غزه، اعم از پیران و زنان و کودکان و مریضان پیدا کنند؟

اما باید توجه کرد که این آیه در سیاق آیات مربوط به جهاد وارد شده تا مسلمانان خود را برای جهاد آماده کرده و در راه حفظ کیان دین از بذل جان و مال دریق نکنند و اگر به دستورات دین عمل ننکند دودش به چشم خودشان خواهد رفت و راحت طلبان هم گرفتار خواهند شد بنابراین نباید اینآیه را مستمسکی برای فرار از مسئولیت و تحمل سختیها و گوشنه‌نشینی ها قرار داد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo