درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1402/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کلام محقق عراقی ره در مورد انحلال علم اجمالی

ایشان ره معتقد است که در اینگونه موارد، انحلال حکمی صورت می گیرد نه حقیقی یعنی علم اجمالی که همانند علم تفصیلی از اوصاف نفسانی انسان و از امور قائم به نفس انسان است، از بین نرفته ولی اثرش را از دست داده است یعنی از منجزیت برخوردار نیست نه اینکه وجداناً از بین رفته باشد.

ایشان ره در مقام تحقیق این مطلب ابتدا دو مقدمه مطرح کرده اند:

    1. هر چند تنجزّ حکم دارای اسباب متعددی است مثل اینکه گاهی به سبب علم است (اعم از تفصیلی یا اجمالی) و گاهی به سبب قیام اقامه شرعیه معتبر است و گاهی به سبب جریان اصلی علمی است، ولی تنجز یک حکم قابل تعدد نیست یعنی با وجود یکی از اسباب، حکم تنجز پیدا نی کند و بر خلاف آن، استحقاق عقوبت مترتب می شود و وجود سبب دیگر موجب تنجز همان حکم نمی شود.

    2. درست است که در علم اجمالی همانند علم تفصیلی موجب تنجز تکلیف می شود و معنای منجزیت علم تفصیلی روشن است، اما منجزیت در علم اجمالی به این معناست که علم اجمالی به عنوان یک مؤثر تام و مستقل در همه اطراف پیدا شود مثلا وقتی علم اجمالی به وجوب ظهر یا جمعه تعلق گرفت به این معناست که این علم به عنوان یک مؤثر تام و مستقل در هر یک از دو طرف، تاثیر و نقش دارد.

ایشان ره در ادامه می فرمایند: اگر در مثل وجوب ظهر و جمعه فقط علم اجمالی باشد و پای دلیل دیگری در میان نباشد شرط تنجزّ علم اجمالی وجود دارد، اما اگر در این رابطه اماره معتبری وارد شود و بر وجوب خصوص نماز جمعه دلالت کند علم اجمالی نمی تواند به عنوان یک مؤثر تام و مستقل در مورد نماز جمعه پیاده شود با وجود اینکه اماره شرعیه، علم نیست و حتی اگر بجای اماره شرعیه، یک اصل علمی بر وجوب نماز جمعه دلالت کند باز هم جریان از همین قرار خواهد بود یعنی وجود یک دلیل خاص در مورد یکی از دو طرف علم اجمالی مانع از تأثیر علم اجمالی در رابطه با آن طرف خواهد شد و در این صورت علم اجمالی نسبت به طرف دیگر (نماز ظهر) نیز صلاحیت تأثیر خود را از دست می دهد و آن طرف، مشکوک به شک بدوی وی شود و نمی تواند طرف علم اجمالی قرار گیرد فلذا اصل برائت یا استصحاب عدم نسبت به وجوب آن جاری می شود.

در نتیجه می گوئیم: هر چند علم اجمالی از بین نرفته ولی تأثیر خود را که منجزیت باشد از دست داده و انحلال حکمی تحقق پیدا کرده است.

اشکال کلام محقق عراقی ره:

معنای منجزیت علم اجمالی - همان‌گونه که در مباحث اشتغال گفته شده – این است که تکلیفی که متعلق علم علم اجمالی قرار گرفته، یک تکلیف فعلی مطلق است یعنی مثلا تعلق علم اجمالی به وجوب ظهر یا جمعه در ظهر روز جمعه به این معناست که یک وجوبی تحقق دارد که شارع راضی به ترک آن نیست – خواه آن وجوب به ظهر جمعه تعلق گرفته باشد و خواه به جمعه- لذا عقل، حکم به منجزیت می کند.

حال اگر بگوئیم که قیام یک حجت معتبر شرعی بر وجوب خصوص نماز در روز جمعه، علم اجمالی زائل شده و انحلال حقیقی محقق می شود، سخن قابل قبولی است ولی مطرح کردن انحلال حکمی علم اجمالی و قول به اینکه در حالی که علم اجمالی باقی است ولی تأثیر خود را از دست داده است به طوری که با وجود آن، در مورد نماز ظهر می توانیم یک اصل نافی جاری کنیم، قابل نیست و می گوئیم: اگر علم باقی است و زائل نشده لازمه اش عدم جواز جریان اصل علمی در اطراف است و باید هر دو نماز خوانده شود و فقط به دلیل قیام اماره معتبر بر وجوب جمعه، وجوب آن تأکید شده، نه اینکه وجوب نماز ظهر بر طرف شود.

به بیان دیگر: در صورتی که علم اجمالی باقی باشد و صرفاً انحلال حکمی صورت پذیرفته باشد از نظر تأثیر تفاوتی بین قبل از قیام اماره معتبر بر یک طرف دیگر و عدم قیام آن نیست یعنی همان‌گونه که ملاک منجزیت علم اجمالی قبل از قیام اماره معتبر وجود داشت پس از قیام آن نیز وجود دارد فلذا پس از قیام اماره بر وجوب جمعه نیز همانند قبل از قیام آن نمی توانیم در مورد نماز ظهر، اصلی را جاری کرده و آن را ترک کنیم.

توجه داشته باشیم که محقق عراقی ره معتقد است که علم اجمالی با همان خصوصیات قبلی پس از قیام اماره بر یک طرف باقی است و تغییری در خصوصیات آن پیدا نشده است و فقط تأثیر خود را از دست داده است فلذا اشکال این است که، وقتی علم اجمالی به قوت خود باقی باشد و ملاک منجزیت آن تغییر نکرده باشد نمی توان عدم تأثیر آن را پذیرفت یعنی تصور انحلال حکمی را تمام نمی داینم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo