درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحثی پیرامون جریان برائت عقلی در دوران بین محذورین

می دانیم که برائت عقلی از راه قاعده قبح عقاب بلابیان ثابت می شود و از سوئی در مانحن فیه، علم اجمالی به وجوب یا حرمت وجود دارد که اگر این علم اجمالی به عنوان بیانی از سوی مولا در مورد وجوب یا حرمت، محسوب شود به این معنا خواهد بود که اگر تکلیف واقعی، وجوب باشد این علم اجمالی بیان برای آن وجوب واقعی است و اگر تکلیف واقعی حرمت باشد این علم اجمالی بیان برای آن حرمت واقعی است.

علم اجمالی در سائر موارد همانند علم تفصیلی، بیان به حساب می آید، لذا وقتی علم اجمالی به وجوب نماز ظهر یا نماز جمعه در ظهر روز ظهر روز جمعه پیدا می شود سبب تنجیز وجوب واقعی وی شود فلذا برای تحقق تکلیف واقعی، لازم است تکلیف، احتیاط کرده و هر دو نماز را انجام دهد و نمی تواند برائت جاری کند.

حال در دوران بین محذورین نیز علم اجمالی که به تکلیف لزومی پیدا شده جنبه بیان دارد هر چند نسبت به نوع تکلیف یعنی خصوص وجوب یا حرمت بیانی وارد شده است پس نسبت به اصل تکلیف لزومی، اصالةالبرائت جاری نمی شود ولی نسبت به خصوص وجوب یا حرمت که مجهولند اصالةالبرائت جاری می شود و نتیجه جریان چنین اصلی این است که اگر حکم واقعی، وجوب باشد شارع نمی تواند مکلف را به جهت مخالفت با آن حکم واقعی مجهول، عقاب کند همانگونه که اگر حکم واقعی، حرمت باشد و مورد مخالفت قرار گیرد، شارع نمی تواند مکلف را عقاب نماید.

ذکر مجدد این نکته لازم است که علم اجمالی در مانحن فیه موجب بیان نوع حکم الزامی –وجوب یا حرمت- نمی شود وگرنه لازمه اش این است که در همه موارد دیگر قائل به وجود بیان شویم و هیچ حا نتوانیم اصل برائت را جاری کنیم؛ چون در مثل شرب تتن که شبهه تحریمیه است علم اجمالی به حرمت یا اباحه داریم و اباحه نزدیکی از احکام خمسه است و از حیث اینکه طرف علم اجمالی واقع شده همانند وجوب در مانحن فیه است پس نمی توان گفت که اگر یک طرف علم اجمالی یک تکلیف واقعی باشد علم اجمالی به عنوان بیان برای آن محسوب می شود و نوبت به برائت نمی رسد و گرنه با این حساب جائی برای جریان برائت باقی نمی ماند و این اصل عملی بدون مورد باقی می ماند و حال آنکه چنین لازمی قابل التزام نیست.

از آنچه گذشت معلوم می شود که صرف اینکه یک تکلیف الزامی طرف علم اجمالی قرار گیرد موجب نمی شود که علم اجمالی نسبت به آن نقش بیانیت داشته باشد کمااینکه وجداناً نیز همین طور است بنابراین در دوران امر بین محذورین که علم اجمالی به وجوب و حرمت داریم فقط نسبت به اصل الزام، بیان وجود دارد ولی نسبت به دو خصوصیت مورد تردید (وجوب – حرمت) بیانی وجود ندارد و در مورد هر کدام از آن دو، قاعده قبح عقاب بلابیان پیاده می شود.

إن قلت: اگر نسبت به هر کدام از دو حکم الزامی وجوب یا حرمت، برائت جاری شود تمامیت نسبت به الزام که جنس تکلیف است چه اثری دارد؟

پاسخ این است که در موارد دیگر اثری که بر تمامیت بیان مترتب می شود وجوب موافقت و حرمت مخالفت است و روشن است که درمانحن فیه جای چنین اثری نیست؛ زیرا موافقت یا مخالفت با کلی الزامی که یک طرف آن فعل و طرف دیگر آن ترک است ممکن نیست و مکلف نمی تواند نسبت به یک عمل، هم فاعل و هم تارک باشد.

مخفی نماند که برخی از استوانه های اصولی متاخر –مثل آخوند ره، محقق نائینی ره و محقق عراقی ره – معتقدند که در اینجا برائت عقلی جاری نمی شود.

فرمایش آخوند ره: ایشان ره معتقدند که در دوران بین محذورین جای برائت عقلی نیست؛ زیرا ملاک جریات برائت عقلی عبارت از قبح عقاب بلابیان است و حال آنکه در مانحن فیه علم اجمالی به جنس الزام وجود دارد که بیان است فلذا از ناحیه بیان کمبودی وجود ندارد و فقط از ناحیه قدرت بر احتیاط و موافقت قطعی مشکل داریم، بنابراین جای قبح عقاب بلابیان نیست و برائت عقلی جاری نمی شود.

پاسخ فرمایش آخوندره: ما هم قبول داریم که در اینجا علم اجمالی وجود دارد و از ناحیه بیان، قصوری نیست ولی این عدم قصور در رابطه با جنس تکلیف است مه نوع آن، و ما نیز در صدد اجرای برائت عقلی در مورد جنس تکلیف نیستیم به خلاف نوع تکلیف و خصوصیت وجوب و حرمت که نمی توان در رابطه با آنها مدعی عدم قصور بیان شد بلکه بیان نسبت به آنها قاصر است؛ زیرا خصویت به هیچ عنوان برای برای ما معلوم نیست و با عدم بیان در رابطه با خصوصیت، قاعده قبح بلابیان جریان پیدا می کند و استدلال آخوند ره مبنی بر عدم جریان برائت عقلی ناتمام است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo