< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /دفع دخل مقدر

 

پس از اینکه روشن شد که در برخی از قضایای حملیه، محمول از عوارض ماهیت است بدون اینکه تقید به وجود ذهنی یا وجود خارجی نقشی داشته باشد.

حال لازم است دفع دخل مقدری نیز انجام دهیم وآن اینکه ممکن است گفته شود:

شما در قضیه‌ای مانند: الانسان کلی می‌گوئید که موضوع و معروض قضیه عبارت از ذات ماهیت انسان است در حالی که در فلسفه می‌گویند:

الماهیة من حیث هی هی، لیست الا هی، لا موجودة ولا معدومة، لا کلیة ولاغیر کلیة.

حال بین این دو مطلب چگونه جمع می‌کنید؟

پاسخ این است که این قضیه فلسفی در جای خود صحیح است ولی مراد از آن این است که هر ماهیتی با توجه به ذات و ذاتیاتش چیزی غیر از خودش نیست، یعنی در حمل اولی ذاتی غیر از ذات و ذاتیاتش چیز دیگری بر آن قابل حمل نیست مثل الانسان حیوان ناطق یا حیوان یا ناطق و در چنین حملی، قضیه "الانسان موجود" یا الانسان کلی غلط است زیرا محمول نه تمام ماهیت و نه جزء ماهیتِ موضوع است بلکه خارج از دائره ماهیت انسان بوده و بر آن عارض می‌شود اما از باب حمل شایع صناعی چنین قضایایی صحیح هستند و معنای "الانسان موجود" اتصاف ماهیت انسان به وجود در عالم خارج است بدون اینکه با قضیه فلسفی (الماهیة من حیث هی هی لیست الا هی لا موجودة و لا معدومة ...) منافاتی داشته باشد؛ زیرا "لا موجودة" در قضیه فلسفی به این معناست که وجود در ذات و ماهیت دخالتی ندارد اما مراد از " موجود" در قضیه (الانسان موجود) این است که وجود به عنوان یک امر خارج از ماهیت و عارض بر ماهیت، با ماهیت، اتحاد پیدا می‌کند و در قضیه (الانسان کلی) نیز جریان از همین قرار است و دو احتمال دارد:

1ـــ اگر حمل را ذاتی در نظر بگیریم و کلیت به عنوان ذات و ذاتی ماهیت انسان لحاظ شود، این قضیه کاذب است.

2ـــــ اگر حمل را شایع در نظر بگیریم، الانسان یکی از مصادیق کلی است، هرچند موضوع، نفس طبیعت است.

 

پس از روشن مقدمه، به اصل بحث که احتمالات سه گانه در متعلق حکم مثل الصلوة واجبة است بر می‌گردیم:

موضوع ــــــــ نفس طبیعت صلاة

موضوع ــــــ وجود ذهنی صلاة

موضوع ـــــــ وجود خارجی صلاة

و چون احتمال چهارمی در این رابطه وجود ندارد از طریق ابطال دو احتمالِ دوم و سوم، تعین پیدا می‌کند چرا که احتمال اول با ظاهر تعابیر نیز منطبق است؛ زیرا از ظاهر تعبیر خطاباتی مثل الصلوة واجبة و یا شرب الخمر حرام و... استفاده می‌شود که حکم به نفس عنوان موضوع تعلق گرفته و در هیچ خطابی تقید به وجود ذهنی یا خارجی اخذ نشده و نفرموده‌اند:

6/8 6/8اقیموا الصلوة المقیدة بالوجود الذهنی ــــ یا ــــ اقیموا الصلوة المقیدة بالوجود الخارجی

گفتیم که در متعلق حکم شرعی در خطابی مانند (الصلوة واجبة) سه احتمال وجود دارد و برای اینکه اثبات کنیم نفس ماهیت نماز (بدون تقید به وجود ذهنی یا وجود خارجی) متعلقِ حکم است از طریق ابطال دو احتمال دیگر اقدام می‌کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo