< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /مقدمه سوم از مقدمات مسئله "اقتضاء النهی عن الشئ للفساد"

 

پس از اینکه روشن شد که ملاک و ضابطه اصولی بودن در این مسئله وجود دارد و یک مسئله اصولی است لازم است جایگاه آن از حیث لفظی یا عقلی بودن نیز روشن شود؛ زیرا مسائل علم اصول بر دو قسم اند:

    1. مسائل لفظیه که در مورد دلالت و ظهور لفظ بحث می‌کنند مثل بحث از هیأت امر یا نهی.

    2. مسائل عقلیه که در مورد حکم عقل به ملازمه بحث می‌کند مثل بحث از مقدمه واجب.

آخوند ره این مسئله را از مباحث الفاظ علم اصول می‌داند و دلیلی که بر این مدعا اقامه می‌کند این است که:

در میان اقوال، قولی وجود دارد که در باب معاملات، در عین حال که اصل دلالت نهی بر فساد را قبول کرده ولی ملازمه عقلیه بین حرمت و فساد را انکار نموده است و روشن است که وقتی دلالت، عقلی نباشد حتما لفظی و ظهوری است پس از نظر این قائل، نهی در معاملات ظهور در فساد دارد و به دلالت لفظی بر فساد دلالت می‌کند و وجود چنین قولی کافی است که بتوانیم این مسئله را از مباحث الفاظ بشماریم.

 

اشکالات فرمایش آخوند ره

    1. چنین قولی از قائل شناخته‌ای صادر نشده است لذا اصل وجود چنین قولی را نمی‌پذیریم.

    2. بر فرض که چنین قولی در میان اقوال وجود داشته باشد، دلیل بر لفظی بودن این مسئله نخواهد بود بلکه چه بسا قائل، اشتباه کرده و تحقیق مطلب را باید مراعات کرد.

    3. اگر قولی بر لفظی بودن این مسئله وجود دارد متقابلا قول بر عقلی بودن، وجود دارد و نظر ابوحنیفه این است که نه تنها نهی بر فساد متعلق، دلالتی ندارد بلکه اقتضای صحت می‌کند و مدعای خود را با یک مقدمه صددرصد عقلی به اثبات رسانده است، پس بخاطر وجود چنین قولی باید مسئله را از مباحث عقلی بدانیم.

نظر شیخ انصاری ره:

ایشان این مسئله را صددرصد یک بحث عقلی می‌دانند و معتقدند که بحث در اصل ثبوت ملازمه بین حرمت و فساد است (خواه حرمت از دلیل لفظی استفاده شود و مدلول صیغه نهی باشد و یا از دلیل لبی مانند حکم عقل و اجماع و سیره و غیره استفاده شود) لذا در عبادات که چنین ملازمه‌ای وجود دارد این ملازمه در تمام نواهی است و یا در معاملات که چنین ملازمه‌ای نیست در هیچ نهیی نیست.

دلیل ثبوت ملازمه در عبادات، صددرصد عقلی است؛ زیرا از آنجا که نهی، دال بر تحریم است و حرمت از وجود مفسده در منهی‌عنه کشف می‌کند و وجود مفسده سبب مبغوضیت منهی‌عنه می‌شود و مبغوضیت موجب مبعّدیت می‌شود و عملی که مبعد از مولا است چگونه آن را مقرب به مولا دانست! و روشن است که چون در عبادات مقربیت اعتبار شده، چنین عبادتی باطل خواهد بود ( ملاحظه می‌شود که بحث، کاملا عقلی است).

اشکال آخوند ره بر شیخ ره

آخوند ره پس از نقل فرمایش شیخ ره معتقد است که قبول چنین فرمایشاتی منافاتی با ارتباط داشتن این بحث به لفظ ندارد و می‌توان بحث را برای اینکه لفظی شود به این نحو تقریر نمود که با توجه به اینکه صیغه نهی به دلالت لفظی مطابقی بر حرمت دلالت دارد آیا به نحو دلالت التزامی بر فساد که ملازم با حرمت است دلالت می‌کند یا نه؟ (و میدانیم که دلالت التزامی یکی از اقسام دلالت لفظیه است)

پاسخ فرمایش آخوند ره

اولا طبق فرمایش ایشان باید بحث را منحصر به مواردی بدانیم که تحریم از خطاب لفظی و نهی قولی استفاده می‌شود و مواردی را که تحریم از دلیل لبی استفاده می‌شود از محل بحث خارج بدانیم در حالی که دلیلی بر چنین انحصار وجود ندارد.

ثانیا: ایشان نهی را به دلالت التزامی لفظی دال بر فساد می‌داند در حالی که دلالت التزامی فقط در صورتی است که لزومی از نوع لزوم بیّن به معنای اخص باشد؛ یعنی به مجرد تصور ملزوم ؛ لازم هم تصور شود (مثل نور و خورشید) در حالی که به مجرد تصور حرمت تکلیفی ، فساد که یک حکم وضعی است تصور نمی‌شود، بلکه لزوم بین آن دو ، غیر بیّن است و برای اثبات وجود این لزوم، نیازمند برهان عقلی هستیم.

حق در مسئله

مرحوم شیخ عبدالکریم حائری می‌فرمایند[1] با توجه به این که:

اولاً: دلیلی نداریم که مسئله اصولی حتما باید لفظیِ محض یا عقلیِ محض باشد بلکه ممکن است بخشی از آن عقلی و بخشی از آن، لفظی باشد.

ثانیاً: در رابطه با این مسئله برخی از بیان‌ها ظهور در لفظی بودن دارد مثل این که از طریق ارشاد به مفسد بودن نهی در معاملات که مربوط به عالم لفظ و معنا است استدلال کرده‌اند، ولی قائلین به فساد در عبادات از ارشاد به فساد استفاده نکرده‌اند، بلکه از استدلال عقلی که در مثل بیان شیخ اعظم ره گذشت بهره گرفته‌اند پس معلوم می‌شود که این مسئله نه لفظی محض است و نه عقلی محض.

حضرت امام راحل عظیمالشأن ره نیز فرمودهاند[2] :

الأولی تعمیم عنوان البحث بحیث یشتمل العقلی و اللفظی؛ حتی یناسب استدلال القوم؛ فانهم تشبّثوا تارة بالدلالة العرفیه و الأخری بالعقلیة، فجعله ممحّضاً فی احدهما غیرمناسب... .

 


[1] . دررالفوائد، ج1، صص184-185.
[2] . المناهج، ج2، ص132.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo