< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /خروج نهی تبَعی از محل نزاع (اقتضاء النهی عن الشئ للفساد)

 

نهی در یک تقسیم:

به نهی اصلی که مورد خطاب مستقیم مولاست مانند (لاتصلّ فی المکان المغصوب)

و نهی تبعی که از امر به چیزی فهمیده می‌شود 0مثل نهی از نماز در وسعت وقت که از امر به ازاله فهمیده می‌شود) تقسم می‌شود.

هرچند از نظر آخوند ره هر دو قسم نهی (اصلی. تبعی) در محل نزاعِ مسئله " اقتضاء النهی للفساد" داخلند؛ زیرا مناط بحث که عبارت از وجود منافات بین حرمت و مبغوضیت با صحت و مطلوبیت است. در امر تبعی نیز وجود دارد، ولی چون مقسم در این تقسیم، نهی غیری است و نهی نفسی همواره نهی اصلی است و نهی نفسی تبعی نداریم، و چون نهی غیری را خارج از محل نزاع دانستیم، لذا نهی تبعی را نیز که از اقسام نهی غیری است، از محل نزاع خارج می‌دانیم.

 

مقدمه ششم: تعلق نهی به عبادات

هر چند لفظ"شئ" که در عنوان مسئله اخذ شده است از اطلاق برخوردار بوده و هر چیزی حتی مثل شرب خمر و زنا و... را شامل می‌شود ولی چون بحث از صحت و فساد است معلوم می‌شود که منهی‌عنه فقط شامل اموری می‌شود که دو حالت صحت و فساد در آن راه پیدا کند بنابراین با توجه به اینکه صحت عبارتست از ترتب اثر و فساد عبارتست از عدم ترتب اثر، و محل بحث در موردی است که ترتب اثر به عنوان لازم لاینفک نباشد (مثل ضمانت که اثر مترتب بر اتلاف مالِ غیر است و هرگز از آن منفک نمی‌شود) و چنین چیزی فقط در عبادات و معاملات وجود دارد.

حال در این بخش، بحث را در تعلق نهی به عبادت متمرکز می‌کنیم تا اشکالی را که در تعلق نهی به عبادت وجود دارد دفع نمائیم و آن اینکه: عبادت همیشه دارای رجحان است و اگر هم واجب نباشد حداقل به عنوان مستحب دارای امر فعلی است، بنابرای اگر نهیی به آن تعلق بگیرد منجر به اجتماع امر و نهی در شئ واحد دارای یک عنوان خواهد شد مثل نماز در ایام عادت با همین عنوان واحد هم دارای امر و هم دارای نهی باشد که معقول نیست، به خلاف مسئله اجتماع که پای دو عنوان در میان بود و چون حکم از عنوان به معنون سرایت نمی‌کرد قائل به جواز شدیم.

برای حل اشکالِ تعلق نهی به عبادت، همانگونه که آخوند ره فرموده است لازم است عبادت را به یکی از دو تفسیر که در عرض هم هستند؛ یعنی هر کدام از آنها در بخشی از عبادات جریان دارند، در نظر گرفت:

    1. عبادات ذاتیه که عبادت بودن، عین ذات آنهاست و ماهیتی غیر از عبادیت ندارند مثل سجده کردن، خضوع و خشوع، تسبیح و تقدیس و تحمید و... که هرگز از عبادت بودن، جدا نمی‌شوند؛ یعنی عبادیت در آنها از ناحیه تعلق امری ایجاد نشده بلکه ذاتی آنهاست و اعمالی هستند که مقتضی برای تقرب هستند و اگر مانعی مانند نهی و حرمت وجود نداشته باشد تأثیرگذاری می‌کنند ولی اگر مانعی پیش آید مثل اینکه نهیی به سجده ریائی تعلق بگیرد چنین عملی، حرام و مبغوض خواهد شد و روشن است که هر گاه یک عمل، مبعّد باشد نمی‌تواند مقرِّب باشد.

حل مشکل در این قسم از عبادات آسان است؛ زیرا عبادیتشان در گرو امر نیست تا تعلق نهی به سبب اجتماع امر و نهی در یک عنوان، منجر به استحاله و اشکال شود بلکه چون عبادیتشان ذاتی است بدون اینکه امر فعلی به آنها تعلق پیدا کند، پس از تعلق نهی، بحث از اقتضاء یا عدم اقتضاء فساد پیش می‌آید.

    2. عبادات تعلیقیه: افعالی هستند که عبادت بودن، ذاتی آنها نیست مثل خم و راست شدن که ممکن است به انگیزه فعالیت بدنی و ورزش انجام بگیرد ویا خودداری از خوردن و آشامیدن که ممکن است از باب رعایت رژیم غذایی باشد ولی این امور به نحوی هستند که اگر امری به آنها تعلق بگیرد حتما امرشان عبادی خواهد بود بطوری که نیازمند قصد قربت برای سقوط امرشان خواهیم شد.

حال در صورتی که امر فعلی به آنها تعلق نگیرد و فقط دارای نهی باشند، اشکال اجتماع امر و نهی در شئ واحد با یک عنوان، پیش نمی‌آید لذا وقتی می‌گوئیم روزه عید قربان و فطر و یا نماز در ایام عادت، عبادتند مراد این است که اگر امری به آنها تعلق می‌گرفت مثل روزه روزهای دیگر و یا مثل نمازهای دیگر، امرشان عبادی بود ولی فعلا که امر ندارند و فقط متعلق نهی واقع شده‌اند.

در این بخش نیز وقتی نهیی به عبادت تعلیقی، تعلق پیدا نماید محذور اجتماع امر و نهی در شئ واحد به عنوان واحد پیش نخواهد آمد چون فعلا فقط دارای نهی است و جا دارد بحث شود که آیا این نهی، فساد چنین عبادتی را اقتضاء می‌کند یا نه؟

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo