< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /ادامه اشکال حضرت امام راحل بر نظر آخوند ره

 

ادامه اشکال حضرت امام راحل عظیم الشأن ره بر نظر آخوند ره مبنی بر اینکه صحت و فساد در همه جا به معنای تمامیت و نقص است.[1]

آنچه از تتبع استعمالات دو لفظ "تام و ناقص" استفاده می‌شود و ارتکاز عرفی نیز با آن مساعدت دارد این است که شئ موصوف، اگر مرکبی مشتمل بر اجزاء و شرایط باشد از لفظ "تام" و اگر فاقد بعضی از اجزاء یا شرائط باشد، از لفظ "ناقص" استفاده می‌شود مثل انسان و ساختمان و... که در اینگونه موارد دو لفظ "صحیح و فاسد" بکار برده نمی‌شود.

آنچه از تتبع استعمالات دو لفظ "صحت و فساد" به دست می‌آید این است که لفظ "صحت" در مورد چیزی استعمال می‌شود که پای یک "نوع" در میان باشد که اثری بر آن مترتب شود در این صورت به فردی که اثر مترتب بر نوع را دارا باشد "صحیح" و به فردی که آن اثر را نداشته باشد "فاسد" گفته می‌شود مثلا در میوه‌ای مانند پرتقال که به حسب نوعش دارای خاصیت و طعم و مزه مطلوبی است، بر فرد واجد چنین خصوصیتی، عنوان "سالم" یا "صحیح" اطلاق می‌شود و بر فردی که بخشی از این خاصیت و یا همه آن را از دست داده باشد عنوان "فاسد= خراب" اطلاق می‌شود و اطلاق لفظ "ناقص" متعارف نیست همانگونه که در صورت واجد بودن خصویات، نمی‌توان آن را سالم نامید.

خلاصه کلام

در استعمالات عرفی، دو لفظ "تام و ناقص" در مجموعه مرکب از اجزاء و شرائط به کار می‌رود به خلاف دو لفظ "صحت و فساد"

ایشان ره در ادامه می‌فرماید: بعید نیست که نوع تقابل نیز متفاوت باشد یعنی تقابل بین دو لفظ " تام و ناقص" از نوع تقابل عدم و ملکه باشد یعنی مراد از ناقص، عبارت از غیر تامی باشد که صلاحیت تامّ بودن را دارا باشد مثل اینکه بعد از اتمام بنائی، خانه از شأنیت تمامیت برخوردار است و اگر بعضی از خصوصیات را دارا نباشد"ناقص" گفته می‌شود.

اما تقابل بین دو لفظ "صحیح و فاسد" تقابل ضدین است؛ زیرا فاسد نیز همانند صحیح یک امر وجودی است و به چیزی گفته می‌شود که از مسیر طبیعی خودش منحرف شده و از مقتضای خاصیت نوعیه خود خارج شده است و حال آنکه صحیح به چیزی گفته می‌شود که بر مقتضای خاصیت نوعیه خودش باقی است و می‌دانیم که خروج از مقتضای خاصیت نوعیه و بقاء بر مقتضای خاصیت نوعیه، هر دو امر وجودی هستند که قابل اجتماع نیستند فلذا تقابل بین صحیح و فاسد از نوع تقابل تضاد خواهد بود.

حضرت امام خمینی ره پس از بیان اختلاف مفهومی و تفاوت موارد استعمال بین صحت و فساد با نقص و تمام و قول به تقابل تضاد بین صحت و فساد و تقابل عدم و ملکه بین نقص و تمام، می‌فرماید[2] :

وقتی وارد علم فقه می‌شویم ملاحظه می‌کنیم که گویا بین "صحت و فساد" و "تام و ناقص" نوعی ترادف وجود دارد، مثلا نماز که همانند ساختمان، مرکبی دارای اجزاء و شرائط و خصوصیات است و بر اساس آنچه از استعمالات عرفیه گذشت باید دو لفظ "تام و ناقص" را در مورد آن استعمال کنیم و استعمال "صحیح و فاسد" را تجویز نکنیم ولی فقهاء در بحث عبادات مرکبه همانگونه که از دو لفظ "تام و ناقص" استفاده می‌کنند دو لفظ "صحیح و فاسد" را نیز استعمال می‌کنند کما اینکه در باب معاملات نیز با توجه به اسباب که همان عقود و ایقاعاتِ متشکل از اجزاء و شرائطند (مثل ایجاب و قبول یا ایجاب تنها که اجزاء عقودند و مثل ماضویت و موالات و...شرطند) طبق استعمالات عرفی باید فقط بتوان "تام و ناقص" را در مورد آنها بکار برد، در حالی که استعمال "صحیح و فاسد" در مورد معاملات بیشتر از استعمال "تام و ناقص" است، مثل اینکه از صحت یا فساد معاطات بحث می‌کنند یا از صحت و فساد عقد یا ایقاعی که فاقد شرطی از شرائط و یا جزئی از اجزاء است بحث می‌کنند که لازم است وجه این استعمالات فقهی روشن شود. انشاءالله

 


[1] . المناهج، ج2، ص134.
[2] . همان، ص135.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo