< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /ادله آخرین مقدمه (مقدمه نهم) مسئله دلالة النهی علی الفساد

 

ادله آخرین مقدمه (مقدمه نهم) مسئله دلالة النهی علی الفساد

قسم چهارم از اقسام پنچگانه تعلق نهی این است که متعلق نهی، وصف ملازم با عبادت باشد مثل نهی از جهر در قرائت ( لا تجهر بالقرائة فی الظهر)

چنین نهیی بازگشت به نهی از موصوف با چنین وصفی دارد چون فرض این است که بین وصف و موصوف، نمی‌توان تفکیک نمود لذا نهی از وصف به موصوف سرایت می‌کند بلکه در حقیقت این موصوف است که منهی عنه واقع شده است؛ یعنی بازگشت نهی از جهر به قرائت، به نهی از قرائت جهری است؛ یعنی در واقع چنین نهیی، نهی از جزء عبادت است که صغرائی برای نهی از جزء عبادت به حساب می‌آید.

اشکال استاد

اشکالی که بر این بخش از فرمایش آخوند ره وارد است این است که این مطلب نیز ربطی به بحث ما (دلالت نهی بر فساد که یک بحث کبروی اصولی است) ندارد، ما بحثمان از این نیست که عبادت در کجا متعلق نهی واقع شده و در کجا متعلق نهی واقع نشده است بلکه بحث در این است که با فرض تعلق نهی به عبادت، آیا چنین نهیی مقتضی فساد عبادت هست یا نه؟

گذشته از اینکه سرایت نهی از وصف به موصوف نیز اول بحث است و معلوم نیست که در صورتی که نهی به جهر در قرائت تعلق گرفته باشد به موصوف که قرائت است سرایت نماید و یکی ازمصادیق نهی از جزء عبادت باشد.

اما قسم پنجم که نهی به وصف غیر ملازم تعلق گرفته باشد مثل غصبیت برای اکوان نماز در مورد نماز در مکان غصبی که متعلق نهی واقع شده است.

آخوند ره در این رابطه میفرماید:

ریشه قول به امتناع اجتماع امر و نهی، سرایت نهی از غصب به نماز است در مقابل قائلین به جواز اجتماع که معتقد به عدم سرایت هستند و می‌گویند: نهی متعلق به غصب ارتباطی به نماز ندارد و نماز به عنوان عبادت، متعلق امر است نه متعلق نهی، همانگونه که غصب به این عنوان، متعلق نهی است نه متعلق امر، و هیچکدام از امر یا نهی از متعلق خود به متعلق دیگری سرایت نمی‌کنند.

اشکال استاد بر این فرمایش آخوند ره

سرایت کردن یا سرایت نکردن امر یا نهی از متعلق خودش ارتباطی به بحث ما ندارد، درست است که قائل به سرایت، معتقد است که نهی به عنوان عبادت تعلق گرفته و منکر سرایت معتقد است که نهیی به عنوان عبادت تعلق نگرفته است منتهی بحث از تعلق یا عدم تعلق نهی به عنوان عبادت، بحث صغروی است و ارتباطی به بحث اصولی (دلالة النهی علی الفساد) که بحث کبروی است ندارد.

آخوند ره در پایان این مقدمه میفرماید:

نهیی که به واسطه جزء یا شرط یا وصف (ملازم یا غیر ملازم) به عبادت تعلق می‌گیرد به دو صورت است:

الاولی: این امور، واسطه در ثبوتند؛ یعنی خود عبادت حقیقتا منهی عنه است ولی واسطه تعلق نهی حقیقی به عبادت، یکی از این امور است.

الثانیه: این امور واسطه در عروضند؛ یعنی تعلق نهی به خود عبادت به نحو مجازی است و آنچه حقیقتا متعلق نهی قرار گرفته همان واسطه (یعنی جزء یا شرط یا وصف عبادت) است لذا در این فرض، خود عبادت، منهی عنه نیست همانند حرکتی که چون برای کشتی ثابت است به واسطه آن به کشتی نشین نسبت داده و می‌گوئیم:

"جالس السفینة متحرک" و حال آنکه این کشتی است که حقیقتا حرکت می‌کند و این حرکت مجازا به جالس نسبت داده شده است پس در این صورت منهی عنه حقیقی خودِ آن واسطه (جزء یا شرط یا وصف) است نه نفس عبادت، بخلاف صورت اولی که خودِ عبادت منهی عنه است، اگرچه جزء یا شرط یا وصف، واسطه ثبوت نهی به عبادت شده‌اند درست همانند ثبوت نجاست برای آب که واسطه ثبوت چنین حکمی، تغییر یکی از اوصاف سه‌گانه (رنگ-بو یا مزه) است ولی حقیقت این است که الماء نجس بواسطة تغیر احد اوصافه.

از آنچه گذشت به خوبی روشن شد که مطالب این مقدمه هیچ ربطی به مسئله اصولی ما (دلالة النهی علی الفساد) که یک بحث کبروی است ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo