< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /دلالت نهی تنزیهی (کراهت) بر فساد عبادات

 

دلالت نهی تنزیهی (کراهت) بر فساد عبادات

با توجه به اینکه دائره بحث از عمومیت برخوردار بوده و علاوه بر نهی تحریمی، شامل نهی تنزیهی کراهتی نیز می‌شود هر چند در ارتباط با مثال تعلق نهی کراهتی به ذات عبادت با مشکل مواجه هستیم؛ زیرا اقسام سه‌گانه‌ای که آخوند ره برای عبادات مکروهه بیان کردند (صوم روز عاشوراء-نماز در حمام-نماز در مواضع تهمت) از نظر ما از موارد تعلق نهی کراهتی به ذات عبادت نیستند؛ زیرا متعلق نهی در مورد " صوم روز عاشوراء " عبارت از تشبّه به بنی امیه است که به عنوان عید قرار داده بودند و روزه می‌گرفتند و در مورد "نماز در حمام" آنچه کراهت دارد واقع ساختن نماز در حمام است وگرنه نفس نماز، کراهتی ندارد و در مورد "نماز در مواضع تهمت" آنچه متعلق کراهت است بودن در مواضع تهمت است هر چند در غیر حال نماز باشد، لذا در هیچکدام از این موارد، عبادة بماهی عبادة، متعلق کراهت واقع نشده است.

مثالی که برای این مورد می‌توان آورد کراهت اقتدای مسافر به حاضر یا بالعکس است و اگر اشکال شود که در اینجا نیز کراهت به ذات عبادت تعلق نگرفته بلکه به "تخصص نماز به خصوصیت اقتدای مسافر به حاضر" تعلق گرفته است و همانند نماز در حمام است.

پاسخ این است که در این مثال، دو عبادت وجود دارد: اصل نماز یک عبادت است و جماعت بودن آن، عبادت دیگری است؛ زیرا جماعت نیز نیازمند قصد قربت است و اگر بدون قصد قربت و از روی ریا انجام داده شود باطل خواهد بود و چه بسا صحت اصل نماز نیز مواجه با اشکال می‌شود، با این بیان روشن می‌شود که نهی متعلق به اقتدای حاضر به مسافر، نهی کراهتی است که به عبادت (اقتداء) تعلق گرفته است و اشکالی بر مثال وارد نیست.

مضاف بر اینکه کاری به مثال نداریم بلکه اصل مسئله (وجود یا عدم وجود ملازمه بین تعلق نهی کراهتی به ذات عبادت و فساد آن عبادت) را مورد بحث قرار می‌دهیم.

بعد از روشن شدن مسئله (وجود ملازمه عقلی بین حرمت و فساد) در تعلق نهی تحریمی به عبادت، به دلیل کاشفیت حرمت از مبغوضیت که ملازم با مبعدیت است در ارتباط با نهی کراهتی، با اشکال مواجهیم؛ زیرا از سوئی این عبادت مرجوح است؛ یعنی عدم تحقق آن، رجحان دارد و مولا از تحقق آن خوشش نمی‌آید (زیرا هر چند حرام نیست ولی به دلیل کراهت، مرجوحیت دارد) لذا جمع بین مرجوحیت و مقربیت، محل بحث است.

همانگونه که در مورد نهی تحریمی متعلق به عبادت، جمع بین مبغوضیت و مقربیت، از نظر عقل امکان نداشت در اینجا نیز همان ملاک (هر چند به نحو اضعف) وجود دارد و نمی‌توان بین حرمت و کراهت فرق گذاشته و بگوئیم:

مبغوضیت کامل که در نهی تحریمی وجود دارد با مقربیت نمی‌سازد (ولی مبغوضیت فی الجملة که در نهی تنزیهی وجود دارد با مقربیت سازگار است) بلکه مبغوضیت به طور کلی با مقربیت (خواه مبغوضیت کامل باشد و خواه مبغوضیت فی الجملة) نمی‌سازد.

از سوی دیگر معنای کراهت این است که این عمل اگرچه مرجوح است ولی مولا اذن در انجام آن داده است و با وجود اذن مولا در انجام یک عبادت نمی‌توان آن را فاسد دانست؛ زیرا معنا ندارد که مولا به انجام عبادت فاسدی که اثری ندارد اجازه دهد.

راه حلی که برای برطرف کردن این مشکل به ذهن می‌آید این است که گفته شود:

در صورتی که نهی تحریمی به عبادت تعلق بگیرد به حکم عقل، حرمت ملازم با فساد است لذا اگر مکلف اقدام به انجام عبادتی کند که متعلق نهی تحریمی است، هم عبادت، فاسد است (حکم وضعی) و هم کار حرامی انجام داده و مستحق عقوبت است (حکم تکلیفی).

ولی در مانحن فیه که نهی تنزیهی به عبادت تعلق گرفته است هر چند به حکم عقل، بین کراهت و فساد، ملازمه وجود دارد و چنین عبادتی فاسد است (حکم وضعی) ولی وجود اذن در انجام مکروه به این معناست که انجام این عمل مکروه استحقاق عقوبت به دنبال ندارد (حکم تکلیفی) و حرام نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo