< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

99/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المفاهيم/تعريف المفهوم /مقدمه اول

 

بحث مفاهیم

مقدمه اول: مفهوم

مفهوم، اسم مفعول ثلاثی مجرد بوده و در لغت به معنای مدلول و چیزی است که از لفظ، فهمیده می‌شود، اما آنچه به عنوان یکی از مباحث علم اصول مورد بحث قرار می‌گیرد، مفهوم به معنای لغوی آن نیست بلکه مفهوم در مقابل منطوق است و مورد آن در جائی است که پای قضیه‌ای در میان باشد.

مثال روشنی که برای تقریب این بحث می‌توان در نظر گرفت قضیه شرطیه‌ است که دارای یک منطوق و یک مفهوم است که هر کدام از آنها نیز قضیه‌ای است مثل: " إن جاءک زیدٌ فاکرمهُ" که منطوق آن هم از ناحیه شرط و هم از ناحیه جزاء، جنبه اثباتی دارد، اما در ناحیه مفهوم (بر فرض اگر دارای مفهوم باشد) هم از ناحیه شرط و هم از ناحیه جزاء، جنبه سلبی دارد (إن لم یجئک زید فلا یجب اکرامه).

قبل از ورود در اصل بحث از مفهوم باید توجه نمود که منطوقیت، وصف برای مجموع قضیه است که مشتمل بر حکمی است؛ زیرا حکمی مانند: وجوب اکرام زید هنگام مجیئ او، کلام تامی نیست و حال آنکه گفتیم که هر کدام از منطوق و مفهوم باید قضیه باشد، لذا مفهومیت نیز وصف قضیه است فلذا بر فرض ثبوت مفهوم برای قضیه شرطیه، مفهوم قضیه "إن جائک زید فاکرمه" عبارتست از قضیه "إن لم یجئک زید فلا یجب اکرامه" کما اینکه با توجه به توسیط دائره مفهوم و شمول آن نسبت به مفهوم موافق، مفهوم قضیه‌ای مانند "اکرم خادمَ العالم" عبارتست از قضیه‌ای مانند " اکرم ِالرجلَ العالم" بطوری که از نظر ایجاب و سلب نیز بین مفهوم و منطوق تفاوتی وجود ندارد، همچنین در قضیه وصفیه نیز بر فرض ثبوت مفهوم، مفهوم قضیه وصفیه‌ای مانند "اکرم ِالرجلَ العالمَ" عبارتست از قضیه دیگری مانند "لا یجب اکرامُ الرجلِ غیرِ العالمِ" که باز هم منطوق و مفهوم، قضیه‌اند.

نظر آخوند رحمه الله

آخوند ره نیز هر چند در اثناء کلام خویش به چنین مطلبی اعتراف دارند ولی در صدر و ذیل کلامشان تعبیراتی دارند که ظاهرا با این مطلب منافات دارد.

ایشان ره ابتدا در صدر کلام خویش در مقام تعریف "مفهوم" می‌فرمایند[1] :

مفهوم، عبارت از حکمی إخباری یا انشائی است که از خصوصیات موجود در منطوق استفاده می‌شود و ظاهر چنین فرمایشی این است که به نفس حکم موجود در قضیه، لفظ "مفهوم" اطلاق می‌شود و حال آنکه حکم، مفرد است و مفهوم در مورد قضیه کاربرد دارد و بین قضیه‌ای مانند "الصلوة واجبة" که از موضوع و محمول تشکیل شده و مشتمل بر حکم است و حکمی مانند "وجوب صلوة الجمعه" که مفرد است تفاوت وجود دارد، نه اینکه قضیه، حکم باشد.

ایشان در ادامه پس از بررسی تعریف حاجبی که می‌گوید[2] :

"المفهوم ما دلّ علیه اللفظ لا فی محل النطق." در مقابل منطوق که عبارتست از: "ما دلّ علیه اللفظ فی محل النطق" که مفهوم را عبارت از حکمی می‌داند که موضوع آن در کلام ذکر نشده است به خلاف منطوق که حکم، است برای موضوع مذکور در کلام؛ این تعریف را مواجه با مشکل شمرده است، هرچند متذکر شده که این تعاریف، لفظی و شرح الاسمی هستند و جای این اشکالات نیست و به دنبال تحلیلی که از واژه "مفهوم" انجام می‌دهند در ذیل کلامشان می‌فرمایند[3] :

فصحّ أن یقال إنّ المفهوم انما هو حکم غیر مذکور لا أنه حکم لغیر مذکور.

یعنی مفهوم را عبارت از حکمی (انشائی یا اخباری) می‌داند که در کلام و جمله، ذکر نشده است خواه موضوعش در کلام ذکر شده باشد مثل: "إن جائک زید فإکرمه" و خواه موضوعش در کلام ذکر نشده باشد مثل: "أطعم الفقیر" که مفهومش این است که اغنیاء اطعامشان واجب نیست.

این تعبیر ایشان نیز درست نیست؛ زیرا همانگونه که روشن شد، مفهوم، حکم نیست تا بحث شود که آیا مفهوم، عبارت از حکم غیر مذکور است (همانگونه که آخوند ره معتقد است) و یا حکم برای موضوع غیر مذکور در کلام است (همانگونه که حاجبی می‌گوید).

در خاتمه باز هم متذکر می‌شویم که همانگونه که منطوق، حکم نیست بلکه عبارت از قضیه مشتمل بر حکم است، مفهوم نیز یک قضیه است، نه نفس حکم و به بیان دیگر:

آنچه موصوف برای مفهومیت و منطوقیت است عبارت از مجموع قضیه‌ای است که مشتمل بر حکم می‌باشد وگرنه مفهوم مورد بحث در علم اصول هیچ ارتباطی با نفس حکم (که مفرد است) ندارد.


[1] .کفایة الاصول، ج1، ص300.
[2] . شرح المختصر، ص306.
[3] . کفایة الاصول، ج1، ص301.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo